به گزارش مشرق، شب نهم مرداد بود که «مریم» سفره شام را درون پذیرایی منزل نقلی پهن کرد و از دختر و پسر کوچکش نیز خواست تا کنار پدرشان بر سر سفره بنشینند.
او تکههای نان بربری را هم با تخم مرغهای نیمروی درون ماهیتابه داخل سفره گذاشت، اما اخمهای پدر و رفتارهای مادر، دختر ۱۳ ساله و پسر ۹ ساله را آزار میداد. آنها در سکوتی ترسآور و در حالی که زیر چشمی به چهره خشمگین پدر خیره شده بودند، لقمههای کوچک نیمرو را در دهان میگذاشتند اما به خاطر بغضی که گلویشان را میفشرد، به سختی میتوانستند آن را ببلعند چرا که دلهره عجیبی بر روح و جسم کودکان مستولی شده بود. آنها وحشت داشتند که باز هم شعله های مشاجره بین پدرو مادرشان زبانه کشد و درگیری هولناکی رخ دهد.
در همین سکوت ترسناک بود که ناگهان آتش زیر خاکستر اختلافات زوج جوان دوباره شعلهور شد و مشاجره و ناسزا فضای منزل را فرا گرفت. مریم و جعفر مدتها بود که با یکدیگر اختلاف داشتند و تا مرز طلاق هم پیش رفتند، اما با میانجیگری اطرافیان وبه خاطر فرزندانشان زیر یک سقف به زندگی مشترک ادامه میدادند. با وجود این، ناسازگاریها و کشمکشها گاهی به طرز وحشتناکی زندگی آنها را به هم میریخت و درگیریها به کتککاری میرسید. این بار نیز طولی نکشید که خشم و غضب جعفر رنگ آتشین به خود گرفت و هرچه کنار دستش قرار میگرفت به سوی همسرش پرت میکرد.
فریادهای غضبآلود و درگیریهای ترسناک هر لحظه زیادتر می شد به طوری که حتی لقمه نیمرو در دهان کودکان یخزده بود!
در این هنگام صحنه دلهره آوری مقابل دیدگان وحشت زده دو کودک قرار گرفت. پدر کارد آشپزخانه را برداشت و بیمحابا به سمت همسرش حمله ور شد. حالا دیگر بغض غزاله و سعید ترکیده بود و آنها وحشت زده جیغ های دلخراشی می کشیدند که دل هر انسانی به لرزه میافتاد.
«غزاله» (دختر ۱۳ ساله) برادر کوچکش را به آغوش گرفت اما از تیغه خون آلود کاردی هم میترسید که مدام بالا و پایین می رفت و بر پیکر مادرش فرود میآمد. خون به همه نقاط منزل نقلی میپاشید، حتی دیوارها، مبل، سفره، فرش، عروسک خرسی غزاله و دیگر لوازم خانه خون آلود شده بودند.
هیچ کس صدای دلخراش و جیغهای زن جوان را هم نمیشنید. دقایقی بعد زن جوان کنار دیوار منزل روی زمین افتاد و در حالی که چشم به دیدگان اشک بار و صورت خیس فرزندانش دوخته بود، نفسهای آخر عمرش را میکشید که جعفر لباسهایش را پوشید و از خانه بیرون رفت. هنوز دقایقی از فرار «جعفر» نمیگذشت که گریههای تکاندهنده کودکان، همسایگان و برخی از اهالی روستای کاظم آباد را متوجه ماجرا کرد و بدین ترتیب تلفن پلیس ۱۱۰ به صدا درآمد.
با حضور ماموران کلانتری خلقآباد در خیابان شهید یزدانپناه، بررسهای مقدماتی آغاز و مشخص شد که زن ۳۸ ساله بر اثر وارد آمدن ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. لحظاتی بعد نیروهای انتظامی با حفظ صحنه جنایت، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و بدین ترتیب قاضی دکتر صادق صفری در حالی به همراه گروهی از کارآگاهان ورزیده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم جاده کلات شد که دستورات تلفنی را برای ردیابی متهم به قتل فراری (جعفر) صادر کرده بود.
عقربههای ساعت حدود نیمه شب را نشان میداد که بررسیهای میدانی مقام قضایی درباره این جنایت وحشتناک آغاز شد. ابتدا با اشاره مقام قضایی، دو کودک که هنوز وحشتزده به پیکر خونآلود مادرشان مینگریستند از اتاق خارج شدند و تحت حمایت مرکز مشاوره پلیس قرار گرفتند.
تحقیقات مقدماتی بیانگر آن بود که آثار حدود ۲۲ ضربه کارد روی پیکر «مریم» وجود دارد و قریب به سه ساعت از مرگ وی میگذرد.
لوازم منزل به هم ریخته بود و ماهی تابه حاوی تخم مرغ نیمرو نیز درون سفره پهن شده در کف پذیرایی قرار داشت که از آخرین نیمروی خونین زوج جوان حکایت می کرد. آثار بریدگی در کف و پشت دست مقتوله نیز نشان میداد که او هنگام درگیری با همسرش تلاش کرده است تا با دست خالی از خود دفاع کند.
در حالی که قاضی صفری دستورات ویژه ای را برای رسیدگی روحی و روانی به کودکان مقتوله صادر می کرد، روند تحقیقاتی پرونده تا پاسی از شب ادامه یافت و مشخص شد که جعفر (مرد ۴۱ ساله) با یک دستگاه خودروی پژو ۲۰۶ به سمت شهرهای جنوبی خراسان رضوی در حرکت است به همین دلیل گروه زبده ای از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) به رصدهای اطلاعاتی پرداختند و گروه دیگری نیز به تحقیقات میدانی ادامه دادند.
ساعاتی بعد جلسه کارشناسی زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) آغاز و مشخص شد متهم فراری به سوی شهرستان قاین در حرکت است و باید اقدامات فنی و اطلاعاتی در این باره صورت گیرد. بنابراین مراتب به قاضی اکبرزاده (دادستان عمومی و انقلاب قاین) اعلام شد و این گونه با صدور دستورات ویژه ای از سوی دادستان قاین، نیروهای انتظامی عملیات «کمین گاه» را به مرحله اجرا گذاشتند.
از سوی دیگر متهم فراری زیر چتر اطلاعاتی کارآگاهان قرار داشت و لحظهبهلحظه حلقه محاصره تنگتر میشد اما ناگهان متهم به قتل تغییر مسیر داد و در حالی که یقین داشت تا دقایقی دیگر دستگیر خواهد شد به طرف کلانتری قاین رفت و خود را تسلیم قانون کرد. این متهم ۴۱ ساله که دیگر همه ماجرا را لو رفته می دید به قتل همسرش در مشهد اقرار کرد و در حالی که حلقههای آهنین قانون دستانش را می فشرد مقابل میز عدالت نشست و مدعی شد به خاطر اختلافات خانوادگی همسرش را با ضربات متعدد کارد آشپزخانه کشته است.
او همچنین درباره انگیزه خود از ارتکاب این جنایت وحشتناک ادعا کرد: همسرم مدام با گوشی تلفن سرگرم بود و در فضاهای مجازی دوستانی پیدا کرده بود و با آن ها ارتباط داشت که من همواره به این ماجرا مشکوک بودم و او را سرزنش می کردم که در نهایت نیز همه این اختلافات از گذشته تا به حال موجب خشم ناگهانیام شد و او را مقابل چشمان دو فرزندم به قتل رساندم.
دستور انتقال متهم به مشهد، از سوی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شده است و او به زودی در مشهد پای میز محاکمه می نشیند.